قرار است بخشی از کمربند سبز مشهد باشد، بوستانی بزرگ و چنددههکتاری که روی بخش اعظم اراضی مشهور به «بُجمِهِن» ساخته خواهد شد؛ اراضی وسیعی که روزیروزگاری بیرون از دروازه پایینخیابان قرار داشت و بر روی آن کشت و زرع انجام میدادند.
«بجمهن» یا «بوژمهن» که امروز قصد داریم درباره تاریخ آن، به اختصار چندخطی بنویسیم، روزیروزگاری، پیش از آنکه نامش را به «بُجمعه» تغییر بدهند، یا بهتر بگویم، با این نام هم شناساییاش کنند، زمینی وسیع و زراعی بود که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن بهعمل میآمد.
حاجعلی رزمآرا در جلد ۹ کتاب «فرهنگ جغرافیایی ایران»، «بجمهن» را ذیل نام «بجمعه» چنین توصیف میکند: «دهی از دهستان تبادکان بخش حومه مشهد [است]. در یککیلومتری خاور مشهد و متصل به شهر میباشد. جلگه [است]. [آبوهوا:]معتدل. سکنه: ۲۵۸ نفر. [مذهب:]شیعه. [زبان:]فارسی. [آبیاری:]قنات. [در آن]غلات [به عمل میآید]. شغل [ساکنان:]زراعت و مالداری.»
روایت رزمآرا نشان میدهد که در سال۱۳۲۸خورشیدی، اراضی «بجمهن» که با نام «بجمعه» در ذهن مردم مشهد جا افتادهبود، در محدوده شهری قرار داشت و با ۲۵۸نفر سکنه، منطقهای نسبتا پرجمعیت به حساب میآمد.
روایتهای تاریخی مربوط به «بجمهن» یا «بوژمهن»، چندان گسترده و دردسترس نیست، اما در این نوشتار سعی کردهایم هرچه درباره پیشینه این منطقه وجود دارد، به شما خوانندگان عزیز عرضه کنیم.
همانطور که اشاره کردیم، «بجمهن» پیش از سال۱۳۲۸خورشیدی وارد محدوده شهری مشهد شده بود؛ بههمیندلیل، در نقشه شهر و حومهاش، مربوط به سال۱۳۴۰خورشیدی که احمد ماهوان آن را در کتاب «تاریخ مشهد قدیم» آورده است، نشانی از «بجمهن» نیست؛ بااینحال، حتی در روزگار ما هم این منطقه بهعنوان جایی در حاشیه شهر شناخته میشود.
مقاومت مشهد برای توسعه کمی به سمت شرق را باید علت چنین وضعیتی بدانیم. در طول تاریخ، شهر مشهد بهدلایل گوناگونی، ازجمله شیب زمین، وضعیت اقلیمی و همچنین نامساعد بودن شرایط امنیتی، کمترین توسعه را در شرق داشت و مشهدیها بیشتر مایل بودند که کرانه غربی شهر را به محل توسعه کمی و حتی کیفی آن تبدیل کنند.
«بجمهن» پیش از آنکه بهعنوان بخشی از مشهد شناخته شود، از شمال به «حسینآباد» و «بدرآباد»، از شرق به «سرگود»، از جنوب به «گودسلوک»، «محمدآباد» و «خدربیگ» و از غرب به «مهرآباد» محدود میشد؛ البته فاصله «بجمهن» با زمینهای هریک از این مزارع قدیمی، متفاوت بود. بهعنوانمثال، فاصله بسیار اندکی با مزرعه «گودسلوک» یا «گوسلوک» داشت و درواقع هممرز این مزرعه به حساب میآمد، اما در همان حال، فاصله بسیار زیادی از زمینهای مزرعه «مهرآباد» داشت.
نکته دیگر این است که برخلاف بقیه مزارع این منطقه که در این سلسله یادداشتها به بررسی تاریخ برخی از آنها پرداختهایم، نام «بجمهن» در متون تاریخی و اسناد موجود طی چندسده اخیر، با عناوین متفاوت و نیز با توصیف «اراضی» به جای «مزرعه» یا «روستا» یا «قلعه» ذکر شده است.
این وضعیت میتواند بهمعنای پیوستگی ملکی «بجمهن»، با مزارع اطراف آن باشد؛ بهاینمعنا که احتمالا در برخی فرازهای تاریخ «بجمهن»، باید آن را بهعنوان بخشی از زمینهای مزرعه «گودسلوک» یا دیگر مزارع مجاور آن شناسایی کنیم. از نظر موقعیت فعلی، «بجمهن» در محدوده شمال ریلهای راهآهن و در تقاطع این مسیر با بولوار شهید رستمی و بولوار شهید عباسپور (بولوار سرخس) قرار گرفته بود.
قدیمیترین سند در دسترس تاریخی که در آن نامی از «بُجمهن» یا «بوژمهن» وجود دارد، سندی است که با شماره۱۷۵۵۵۴ در مجموعه مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود.
این سند مربوط به درآمد موقوفههای «سرکارفیضآثار» و اواخر دوره افشاریه (عصر علیشاه افشار) است؛ بااینحال، مرور متون قدیمی مربوط به موقوفههای حرممطهر، مانند «آثارالرضویه»، نشان میدهد که در آنها اثری از نام «بجمهن»، «بوژمهن» یا «بجمعه» نیست؛ اما این مسئله، موقوفه بودن دستکم بخشی از این اراضی را منتفی نمیکند و باید درباره آن تحقیقی جامعتر صورت پذیرد.
میدانیم که «بجمهن» صاحب قناتی مستقل بود که اراضی زیرکشت آن را آبیاری میکرد و به عبارت بهتر، درآمد خوبی داشت و از طرفی، این ظن را که ممکن است در طول تاریخ، اراضی «بجمهن» بخشی از زمینهای مزارع اطراف آن محسوب شده باشد، جدی گرفتیم؛ بههمیندلیل، باید درباره موقوفه بودن یا نبودن اراضی این منطقه، تا بررسی کامل اسناد، با احتیاط سخن گفت؛ بهخصوص آنکه در برخی اسناد مربوط به این اراضی، از مستأجران فعال در آن و نیز نظارت آستانقدسرضوی سخن به میان آمده است.
دیگر اسناد موجود درباره «بجمهن»، عموما مربوط به تحدید اراضی است. در سال۱۳۰۸خورشیدی و در زمان نیابت تولیت محمدولیاسدی، کار مربوط به تعیین محدوده زمینهای «بجمهن» و تفکیک آن از اراضی مزرعه «حسینآباد»، با حضور نمایندگان آستانقدسرضوی به انجام رسید و اراضی «بجمهن»، شناسنامه مستقلتری پیدا کرد (سند شماره۶۵۸۳۴ مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
نماینده آستانقدسرضوی در این عملیات، نواباحتشامرضوی بود که علاقهمندان به تاریخ مشهد با نام و نقش وی در جریان قیام مسجدگوهرشاد آشنایی کامل دارند. چندی بعد، حدود این زمینها بهصورت مستقل تعیین و حد رشته قنات و متعلقات آن هم مشخص شد (سند شماره۶۵۷۷۴ مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
اینکه متعقلات مذکور شامل چه مواردی میشد، دقیقا معلوم نیست؛ ولی میتوان حدس زد که باتوجهبه سکونت جمعیت در بجمهن، احتمالا مانند دیگرمزارع تاریخی اطراف مشهد، این مزرعه هم قلعهای مسکونی داشته است که زارعان در آن زندگی میکردهاند؛ هرچندکه بخشی از کشاورزان فعال در اراضی «بجمهن»، احتمالا ساکن محله پایینخیابان در داخل حصار شهر مشهد بودهاند.
فرض مذکور، فرضی دور از ذهن نیست؛ زیرا «بجمهن» نیز مانند دیگر مزارع و روستاهای شرق مشهد، بیش از دیگر مناطق حومه شهر در معرض حملات مداوم مهاجمان ازبک و ترکمن قرار داشت و طبیعی بود که کشاورزان «بجمهن» ترجیح دهند شب را در داخل حصار امن شهر به صبح برسانند.
در دهه۱۳۳۰خورشیدی، هنگامی که راهآهن به نزدیکی شهر مشهد رسید، بخشی از این خط مواصلاتی از داخل اراضی «بجمهن» عبور کرد و بهاینترتیب، اراضی مذکور به قسمتی از تاریخ راهآهن ایران نیز ورود پیدا کرد.
* این گزارش سهشنبه ۱۵ آبانماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۵۲ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.